معنی فارسی astonying

B1

حیرت‌آور، به حالتی اطلاق می‌شود که چیزی فراتر از انتظار و شگفت‌آور باشد.

Causing astonishment.

example
معنی(example):

داستانی که او تعریف کرد برای همه شنوندگان حیرت‌آور بود.

مثال:

The story she told was astonying for everyone listening.

معنی(example):

اجرای حیرت‌انگیز او، تماشاگران را بی‌زبان گذاشت.

مثال:

His astonying performance left the audience speechless.

معنی فارسی کلمه astonying

: معنی astonying به فارسی

حیرت‌آور، به حالتی اطلاق می‌شود که چیزی فراتر از انتظار و شگفت‌آور باشد.