معنی فارسی astoop

B1

خم شدن به جلو یا پایین.

To bend the body downward.

example
معنی(example):

او تصمیم گرفت که خم شود تا بند کفش‌هایش را ببندد.

مثال:

He decided to astoop in order to tie his shoelaces.

معنی(example):

اگر خم شوی، ممکن است چیزی جالب روی زمین پیدا کنی.

مثال:

If you astoop, you might find something interesting on the ground.

معنی فارسی کلمه astoop

: معنی astoop به فارسی

خم شدن به جلو یا پایین.