معنی فارسی astringed

B2

آستریگ شده به موادی که برای جلوگیری از نشت یا رطوبت پردازش شده‌اند، اشاره دارد.

Processed to make something more firm or tighter, often used in textile contexts.

example
معنی(example):

پارچه آستریگ شده برای دوخت جبّه مناسب بود.

مثال:

The astringed fabric was suitable for making robes.

معنی(example):

او به پرداخت‌های آستریگ شده لباس تحسین کرد.

مثال:

She admired the astringed finishes of the garment.

معنی فارسی کلمه astringed

: معنی astringed به فارسی

آستریگ شده به موادی که برای جلوگیری از نشت یا رطوبت پردازش شده‌اند، اشاره دارد.