معنی فارسی at a low ebb

B1

در وضعیتی که چیزی در پایین‌ترین سطح خود قرار دارد.

At a low or decreasing level.

example
معنی(example):

بعد از روز طولانی، سطح انرژی‌اش در حالت پایینی بود.

مثال:

Her energy levels were at a low ebb after the long day.

معنی(example):

سودهای شرکت در این فصل در حالت پایینی است.

مثال:

The company's profits are at a low ebb this quarter.

معنی فارسی کلمه at a low ebb

: معنی at a low ebb به فارسی

در وضعیتی که چیزی در پایین‌ترین سطح خود قرار دارد.