معنی فارسی at a pinch
B1در مواقعی که وضعیت محدود است یا گزینههای دیگر وجود ندارد، به معنای استفاده از حداقل یا به سختی انجام دادن کاری است.
In a difficult situation where other options are not available, to manage with minimal resources.
- IDIOM
example
معنی(example):
اگر لازم باشد، میتوانیم با یک کامپیوتر کار کنیم.
مثال:
We can make do with one computer at a pinch.
معنی(example):
اگر لازم باشد، میتوانیم از گوشی من برای ارائه استفاده کنیم.
مثال:
At a pinch, we could use my phone for the presentation.
معنی فارسی کلمه at a pinch
:
در مواقعی که وضعیت محدود است یا گزینههای دیگر وجود ندارد، به معنای استفاده از حداقل یا به سختی انجام دادن کاری است.