معنی فارسی at a push
B1به این معناست که کاری به سختی انجام میشود یا به شدت تلاش میشود تا به هدفی رسید.
To manage to do something with difficulty or effort, especially when other options are not available.
- IDIOM
example
معنی(example):
اگر هم اکنون بروم، با زحمت میتوانم به جلسه برسم.
مثال:
I can make it to the meeting at a push if I leave now.
معنی(example):
اگر لازم باشد، میتوانیم تمامی چمدانها را با زحمت در ماشین جا بدهیم.
مثال:
We can fit all the luggage in the car at a push.
معنی فارسی کلمه at a push
:
به این معناست که کاری به سختی انجام میشود یا به شدت تلاش میشود تا به هدفی رسید.