معنی فارسی at fault
B2مقصر در یک اتفاق یا حادثه، به خصوص در یک حادثه حقوقی.
Responsible for a mistake or fault.
- IDIOM
example
معنی(example):
او به خاطر حادثه مقصر شناخته شد.
مثال:
He was found at fault for the accident.
معنی(example):
شرکت اعتراف کرد که در مورد مشکل نرمافزاری مقصر بوده است.
مثال:
The company admitted it was at fault for the software issue.
معنی فارسی کلمه at fault
:
مقصر در یک اتفاق یا حادثه، به خصوص در یک حادثه حقوقی.