معنی فارسی at intervals

B1

به معنی در فواصل زمانی مشخص، به حالتی اطلاق می‌شود که یک عمل یا رویداد به طور منظم در زمان‌های معین اتفاق می‌افتد.

Occurring repeatedly at regular periods.

example
معنی(example):

اتوبوس در فواصل پانزده دقیقه‌ای می‌رسد.

مثال:

The bus arrives at intervals of fifteen minutes.

معنی(example):

نورها در طول طوفان در فواصل زمانی روشن و خاموش شدند.

مثال:

The lights flickered at intervals during the storm.

معنی فارسی کلمه at intervals

: معنی at intervals به فارسی

به معنی در فواصل زمانی مشخص، به حالتی اطلاق می‌شود که یک عمل یا رویداد به طور منظم در زمان‌های معین اتفاق می‌افتد.