معنی فارسی at liberty
B1در آزادی، به معنای آزاد بودن و محدودیتی نداشتن.
Free; not under physical restraint.
- ADVERB
example
معنی(example):
متهم بیگناه شناخته شد و در آزادی است.
مثال:
The defendant was found not guilty and is at liberty.
معنی(example):
کارمندان میتوانند ساعتهای کاری خود را انتخاب کنند.
مثال:
Employees are at liberty to choose their own working hours.
معنی فارسی کلمه at liberty
:
در آزادی، به معنای آزاد بودن و محدودیتی نداشتن.