معنی فارسی at root
B2در اصل، در عمق، به معنای اصلی یا بنیادی یک چیز.
Fundamentally; essentially.
- IDIOM
example
معنی(example):
در اصل، مشکل کمبود ارتباط است.
مثال:
At root, the problem is a lack of communication.
معنی(example):
موضوع اساساً درباره اعتماد بین دو تیم است.
مثال:
The issue is, at root, about trust between the two teams.
معنی فارسی کلمه at root
:
در اصل، در عمق، به معنای اصلی یا بنیادی یک چیز.