معنی فارسی at the earliest
B2به معنای اولیهترین زمانی که میتوان یک کار را انجام داد، معمولاً به ساعت یا تاریخ اشاره دارد.
As soon as possible within a given timeframe.
- IDIOM
example
معنی(example):
شما باید در اوایلترین زمان ممکن تا ساعت ۹ صبح برسید.
مثال:
You should arrive at the earliest by 9 AM.
معنی(example):
من میتوانم پروژه را در اوایلترین زمان، ماه آینده آغاز کنم.
مثال:
I can start the project at the earliest next month.
معنی فارسی کلمه at the earliest
:
به معنای اولیهترین زمانی که میتوان یک کار را انجام داد، معمولاً به ساعت یا تاریخ اشاره دارد.