معنی فارسی athold
B2نگهداشتن یا کنترل کردن احساسات و افکار پیش از بیان آنها.
To hold back or restrain thoughts or emotions before expressing them.
- VERB
example
معنی(example):
او تصمیم گرفت که افکارش را قبل از صحبت کردن نگه دارد.
مثال:
He decided to athold his thoughts before speaking.
معنی(example):
نگهداشتن احساساتش به او اجازه داد که آرام بماند.
مثال:
Atholding his emotions allowed him to stay calm.
معنی فارسی کلمه athold
:
نگهداشتن یا کنترل کردن احساسات و افکار پیش از بیان آنها.