معنی فارسی atoningly
B1به صورت آتونیک، به شیوهای بدون تنش و بدون هیجان.
In a manner that lacks tone, emotion, or stress.
- ADVERB
example
معنی(example):
او در طول ارائه به طور آتونیک صحبت کرد.
مثال:
He spoke atoningly during the presentation.
معنی(example):
رفتار آتونیک او به آرامش تنش کمک کرد.
مثال:
Her atoningly calm demeanor helped ease the tension.
معنی فارسی کلمه atoningly
:
به صورت آتونیک، به شیوهای بدون تنش و بدون هیجان.