معنی فارسی atop
B1بالا یا بر روی چیزی به معنای قرار گرفتن یا نشستن در بالای آن است.
On or at the top of something; situated above.
- adverb
- preposition
adverb
معنی(adverb):
On, to, or at the top.
preposition
معنی(preposition):
On the top of.
مثال:
He sat atop the mountain, waiting for the end of the world.
معنی(preposition):
On the top, with "of".
example
معنی(example):
گربه بر روی نرده نشسته بود و پرندگان را تماشا می‌کرد.
مثال:
The cat sat atop the fence, watching the birds.
معنی(example):
او کلاه را بر روی سرش گذاشت قبل از اینکه به بیرون برود.
مثال:
She placed the hat atop her head before stepping outside.
معنی فارسی کلمه atop
:
بالا یا بر روی چیزی به معنای قرار گرفتن یا نشستن در بالای آن است.
