معنی فارسی atrichic

B2

مرتبط با وضعیت عدم وجود مو.

Relating to the condition of having no hair.

example
معنی(example):

به بیمار تشخیص داده شد که به یک وضعیت آتریکی مبتلا است.

مثال:

The patient was diagnosed with an atrichic condition.

معنی(example):

ویژگی‌های آتریکی می‌توانند ارثی باشند.

مثال:

Atrichic traits can be hereditary.

معنی فارسی کلمه atrichic

: معنی atrichic به فارسی

مرتبط با وضعیت عدم وجود مو.