معنی فارسی atrophiated

B1

آتروفی‌شده، به حالتی اطلاق می‌شود که در آن یک بافت یا عضله به دلیل عدم استفاده یا بیماری تحلیل رفته است.

Describing tissues or muscles that have diminished in size or function due to atrophy.

example
معنی(example):

عضله آتروفی‌شده به توانبخشی نیاز دارد.

مثال:

The atrophiated muscle needs rehabilitation.

معنی(example):

پزشکان می‌توانند ارزیابی کنند که کدام نواحی آتروفی‌شده نیاز به درمان دارند.

مثال:

Doctors can assess which atrophiated areas need treatment.

معنی فارسی کلمه atrophiated

: معنی atrophiated به فارسی

آتروفی‌شده، به حالتی اطلاق می‌شود که در آن یک بافت یا عضله به دلیل عدم استفاده یا بیماری تحلیل رفته است.