معنی فارسی atry
B1تلاش کردن، کوشیدن، یعنی کوشش برای انجام کاری.
To make an effort to do something.
- VERB
example
معنی(example):
شما باید برای حل معما تلاش کنید و از منطق خود استفاده کنید.
مثال:
You need to atry to solve the puzzle by using your logic.
معنی(example):
او تصمیم گرفت یک دستور پخت جدید برای شام امتحان کند.
مثال:
She decided to atry a new recipe for dinner.
معنی فارسی کلمه atry
:
تلاش کردن، کوشیدن، یعنی کوشش برای انجام کاری.