معنی فارسی attatched

B1

وصله شده یا پیوست شده به چیزی.

Joined or connected to something else.

example
معنی(example):

من سند را به ایمیل پیوست کرده‌ام.

مثال:

I have attached the document to the email.

معنی(example):

لطفاً فایل پیوست شده را برای جزئیات بیشتر بررسی کنید.

مثال:

Please check the attached file for more details.

معنی فارسی کلمه attatched

: معنی attatched به فارسی

وصله شده یا پیوست شده به چیزی.