معنی فارسی attemperately
B2به طور معتدل، بدون افراط یا تفریط.
In a manner that is moderate or temperate; without extremes.
- ADVERB
example
معنی(example):
آنها به طور معتدل صحبت کردند و از نظرات افراطی پرهیز کردند.
مثال:
They spoke attemperately, avoiding extreme opinions.
معنی(example):
مناقشه به طور معتدل پیش رفت و اطمینان حاصل شد که همه نظری دارند.
مثال:
The debate was conducted attemperately, ensuring everyone had a say.
معنی فارسی کلمه attemperately
:
به طور معتدل، بدون افراط یا تفریط.