معنی فارسی attestator

B1

شخصی که شهادت می‌دهد یا گواهی می‌کند.

A person who attests or certifies something formally.

example
معنی(example):

گواه فراهم‌کننده شواهد لازم در این پرونده بود.

مثال:

The attestator provided necessary evidence in the case.

معنی(example):

به عنوان یک گواه، او وظیفه داشت که حقیقت را بگوید.

مثال:

As an attestator, he had a duty to tell the truth.

معنی فارسی کلمه attestator

: معنی attestator به فارسی

شخصی که شهادت می‌دهد یا گواهی می‌کند.