معنی فارسی attestive
B2تأییدکننده، چیزی که جدیت و صداقت را نشان میدهد.
Characterized by providing evidence or confirmation.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ماهیت تأییدکننده اعلامیه واضح بود.
مثال:
The attestive nature of the declaration was clear.
معنی(example):
شهادت او گواه وفاداریاش بود.
مثال:
Her testify was attestive of her loyalty.
معنی فارسی کلمه attestive
:
تأییدکننده، چیزی که جدیت و صداقت را نشان میدهد.