معنی فارسی attractance
B1نیروی جاذب که دو یا چند چیز را به هم نزدیک میکند.
The force of attraction between two entities.
- NOUN
example
معنی(example):
جاذبه بین آهن ربا و فلز قوی بود.
مثال:
The attractance between the magnet and the metal was strong.
معنی(example):
جاذبه نقش کلیدی در واکنشهای شیمیایی دارد.
مثال:
Attractance plays a key role in chemical reactions.
معنی فارسی کلمه attractance
:
نیروی جاذب که دو یا چند چیز را به هم نزدیک میکند.