معنی فارسی atty

B1

وکیل، شخصی که به نمایندگی از دیگری در مسائل قانونی فعالیت می‌کند و دانش حقوقی دارد.

An attorney; a person appointed to act for another in legal matters.

example
معنی(example):

وکیل مدارک را در دادگاه ارائه داد.

مثال:

The atty presented the evidence in court.

معنی(example):

او قبل از امضای قرارداد با وکیلش مشورت کرد.

مثال:

She consulted with her atty before signing the contract.

معنی فارسی کلمه atty

: معنی atty به فارسی

وکیل، شخصی که به نمایندگی از دیگری در مسائل قانونی فعالیت می‌کند و دانش حقوقی دارد.