معنی فارسی au fait

B2 /ˌoʊˈfeɪ/

آشنا و مطلع بودن از موضوعی خاص یا اطلاعاتی که در حال حاضر مورد بحث است.

Familiar with; having knowledge of.

adjective

معنی(adjective):

Being familiar with or informed about something.

مثال:

Are you au fait with the rules of the game?

example

معنی(example):

او با آخرین روندهای فناوری آشنا است.

مثال:

She is au fait with the latest technology trends.

معنی(example):

آشنا بودن به معنای داشتن اطلاعات در مورد یک موضوع خاص است.

مثال:

To be au fait means to be knowledgeable about a particular subject.

معنی فارسی کلمه au fait

آشنا و مطلع بودن از موضوعی خاص یا اطلاعاتی که در حال حاضر مورد بحث است.