معنی فارسی au naturel
B1به معنای طبیعی، بدون افزودن هیچ گونه چیز اضافی، به خصوص در غذا یا نمایش.
In a natural state, without artificial enhancements or alterations.
- adverb
adverb
معنی(adverb):
In the nude: in the naked state.
مثال:
Bella loved posing for the artist au naturel.
معنی(adverb):
Naturally.
معنی(adverb):
In the plainest or simplest manner.
معنی(adverb):
Without makeup and with one's natural hair color.
example
معنی(example):
او ترجیح می‌دهد سبزیجاتش را به صورت طبیعی بدون هیچ چاشنی بخورد.
مثال:
She prefers to eat her vegetables au naturel without any seasoning.
معنی(example):
مدل برای عکس به صورت طبیعی (بدون آرایش) ژست گرفت.
مثال:
The model posed for the photograph au naturel.
معنی فارسی کلمه au naturel
:
به معنای طبیعی، بدون افزودن هیچ گونه چیز اضافی، به خصوص در غذا یا نمایش.
