معنی فارسی auditorily
B1به شیوهای که مرتبط با حس شنوایی باشد، به ویژه در فرآیند یادگیری.
In a manner that is focused on the auditory system; related to hearing.
- ADVERB
example
معنی(example):
او اطلاعات را به صورت شنیداری بهتر از بصری درک میکند.
مثال:
He perceives information auditorily much better than visually.
معنی(example):
آموزشهایی که بر روی روشهای یادگیری با تمرکز بر شنوایی تأکید دارد، میتواند مؤثر باشد.
مثال:
Training that focuses on auditorily skilled learning methods can be effective.
معنی فارسی کلمه auditorily
:
به شیوهای که مرتبط با حس شنوایی باشد، به ویژه در فرآیند یادگیری.