معنی فارسی aunt sally

B1

نامی غیررسمی برای عمه؛ معمولاً برای نشان دادن زنانی که برای کودک اهمیت دارند.

A colloquial term for an aunt, often used affectionately.

example
معنی(example):

عمه سالی همیشه می‌داند چگونه مرا شاد کند.

مثال:

Aunt Sally always knows how to cheer me up.

معنی(example):

وقتی ناراحتم، برای مشاوره با عمه سالی تماس می‌زنم.

مثال:

When I feel down, I call Aunt Sally for advice.

معنی فارسی کلمه aunt sally

: معنی aunt sally به فارسی

نامی غیررسمی برای عمه؛ معمولاً برای نشان دادن زنانی که برای کودک اهمیت دارند.