معنی فارسی auntliest
B1عمهترین، به معنای اینکه به شدت ویژگیهای عمه بودن را دارد یا به عمه بودن نزدیک است.
Superlative form resembling or characteristic of an aunt.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او عمهتر از هر کسی است که میشناسم.
مثال:
She is the auntliest person I know.
معنی(example):
این هدیه عمهترین هدیهای است که او میتواند بدهد.
مثال:
This gift is the auntliest present she could give.
معنی فارسی کلمه auntliest
:
عمهترین، به معنای اینکه به شدت ویژگیهای عمه بودن را دارد یا به عمه بودن نزدیک است.