معنی فارسی aurally
B1بهصورت شنیداری، مربوط به شنوایی.
In a manner related to hearing.
- ADVERB
example
معنی(example):
او بهصورت شنیداری از طریق تماشای ویدیوها یاد میگیرد.
مثال:
She learns aurally by listening to videos.
معنی(example):
این اطلاعات بهصورت شنیداری منتقل شد.
مثال:
The information was aurally transmitted.
معنی فارسی کلمه aurally
:
بهصورت شنیداری، مربوط به شنوایی.