معنی فارسی aureoled

B2

شخصیت یا چیزی که با حلقه‌ای از نور احاطه شده باشد.

Surrounded by a halo or a circle of light.

example
معنی(example):

قدیس با نوری طلایی و درخشان احاطه شده بود.

مثال:

The saint was aureoled with a bright golden light.

معنی(example):

در نقاشی‌ها، فرشتگان معمولاً به عنوان شخصیت‌های aureoled به تصویر کشیده می‌شوند.

مثال:

In paintings, angels are often depicted as aureoled figures.

معنی فارسی کلمه aureoled

: معنی aureoled به فارسی

شخصیت یا چیزی که با حلقه‌ای از نور احاطه شده باشد.