معنی فارسی auriculately

B1

به‌طور مرتبط با گوش‌ها یا ساختارهای مشابه.

In a way that relates to or resembles ears.

example
معنی(example):

هنرمند موضوع را به صورت آوریکولات عمل کرد و گوش‌های آن را برجسته کرد.

مثال:

The artist painted the subject auriculately, highlighting its ears.

معنی(example):

او جنبه‌های آوریکولات مهم مجسمه را توضیح داد.

مثال:

She explained the auricularly significant aspects of the sculpture.

معنی فارسی کلمه auriculately

: معنی auriculately به فارسی

به‌طور مرتبط با گوش‌ها یا ساختارهای مشابه.