معنی فارسی auriculocranial

B1

مرتبط با گوش و جمجمه.

Relating to the ear and the skull.

example
معنی(example):

عصب‌های آوریکولوکرانیال برای شنوایی ضروری هستند.

مثال:

The auriculocranial nerves are essential for hearing.

معنی(example):

تحقیقات در مورد ارتباطات آوریکولوکرانیال می‌تواند نتایج جراحی را بهبود بخشد.

مثال:

Research on auriculocranial connections can improve surgical outcomes.

معنی فارسی کلمه auriculocranial

: معنی auriculocranial به فارسی

مرتبط با گوش و جمجمه.