معنی فارسی ausformed
B1خاصیت شکلگیری یا به وجود آمدن به صورت عینی یا ملموس.
Having been given a specific form or shape, typically referring to materials or creative concepts.
- VERB
example
معنی(example):
خاک رس به شکل یک گلدان زیبا در آمده است.
مثال:
The clay has been ausformed into a beautiful vase.
معنی(example):
پس از آوسفرم شدن، ماده زندگی جدیدی به خود گرفت.
مثال:
Once ausformed, the material took on a new life.
معنی فارسی کلمه ausformed
:
خاصیت شکلگیری یا به وجود آمدن به صورت عینی یا ملموس.