معنی فارسی authorly
B2به شیوه و یا رفتار نویسنده اشاره دارد؛ اغلب بیانگر جدیت و اعتبار است.
Pertaining to an author, or having the qualities characteristic of an author.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او در طول ارائه با لحن نویسندهای صحبت کرد.
مثال:
He spoke in an authorly tone during the presentation.
معنی(example):
حضور نویسنده او در کنفرانس احترام را به خود جلب کرد.
مثال:
Her authorly presence commanded respect in the conference.
معنی فارسی کلمه authorly
:
به شیوه و یا رفتار نویسنده اشاره دارد؛ اغلب بیانگر جدیت و اعتبار است.