معنی فارسی autoboating
B1قایقسواری خودکار، عملی که در آن تجهیزات خودکار برای هدایت قایقها در آبها استفاده میشود.
The act of boating using automated systems for navigation.
- OTHER
example
معنی(example):
آنها از قایقسواری خودکار در دریاچه در تابستان لذت میبردند.
مثال:
They enjoyed autoboating on the lake during summer.
معنی(example):
قایقسواری خودکار به مردم اجازه میدهد به طور مؤثری در آبراهها کاوش کنند.
مثال:
Autoboating allows people to explore waterways efficiently.
معنی فارسی کلمه autoboating
:
قایقسواری خودکار، عملی که در آن تجهیزات خودکار برای هدایت قایقها در آبها استفاده میشود.