معنی فارسی autocamp
B1محل کمپینگ که تجربه خودکار از امکانات را فراهم میکند.
A camping facility that offers automated conveniences for campers.
- NOUN
example
معنی(example):
آنها تصمیم گرفتند در پارک ملی کمپینگ خودکار کنند.
مثال:
They decided to autocamp in the national park.
معنی(example):
کمپینگ خودکار ترکیبی کامل از طبیعت و راحتی را ارائه میدهد.
مثال:
Autocamp provides the perfect blend of nature and convenience.
معنی فارسی کلمه autocamp
:
محل کمپینگ که تجربه خودکار از امکانات را فراهم میکند.