معنی فارسی autokrator
B2فردی که سلطه و حکمرانی تام و تمام بر یک سرزمین یا گروه دارد، معمولاً بدون هیچ نوع محدودیت قانونی.
A ruler with absolute power, often autocratic in nature.
- NOUN
example
معنی(example):
آتوکراطور با قدرت مطلق بر این منطقه حاکم بود.
مثال:
The autokrator ruled the region with absolute power.
معنی(example):
یک آتوکراطور معمولاً نظرات مردم را نادیده میگیرد.
مثال:
An autokrator often disregards the opinions of the people.
معنی فارسی کلمه autokrator
:
فردی که سلطه و حکمرانی تام و تمام بر یک سرزمین یا گروه دارد، معمولاً بدون هیچ نوع محدودیت قانونی.