معنی فارسی autolaryngoscopic
B2صفتی مرتبط با فرایند آتولارنگوسکوپی که به بررسی حنجره و گلو میپردازد.
Relating to the procedure of examining the larynx and throat with an autolaryngoscope.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
معاینه آتولارنگوسکوپیک نشانههای عفونت را نشان داد.
مثال:
The autolaryngoscopic examination revealed signs of infection.
معنی(example):
در طول فرایند آتولارنگوسکوپیک، تصاویری برای تحلیل به ثبت رسید.
مثال:
During the autolaryngoscopic procedure, images were captured for analysis.
معنی فارسی کلمه autolaryngoscopic
:
صفتی مرتبط با فرایند آتولارنگوسکوپی که به بررسی حنجره و گلو میپردازد.