معنی فارسی autonomously

B1

به‌صورت مستقل و بدون نیاز به کمک یا نظارت دیگران، به ویژه در مورد فعالیت‌ها یا وظایف.

In a manner that is independent and self-governing, especially in the context of actions or tasks.

example
معنی(example):

ربات می‌تواند به‌صورت مستقل بدون دخالت انسان حرکت کند.

مثال:

The robot can move autonomously without human intervention.

معنی(example):

او تصمیم گرفت به‌صورت مستقل کار کند و برنامه خود را مدیریت کند.

مثال:

She decided to work autonomously, managing her own schedule.

معنی فارسی کلمه autonomously

: معنی autonomously به فارسی

به‌صورت مستقل و بدون نیاز به کمک یا نظارت دیگران، به ویژه در مورد فعالیت‌ها یا وظایف.