معنی فارسی autoschediastic
B1مربوط به ایجاد یا انجام چیزی به صورت سریع و بدون آمادهسازی.
Relating to or characterized by spontaneous creation or improvisation.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
رویکرد خودجوش او منجر به نتایج غیرمنتظرهای شد.
مثال:
His autoschediastic approach led to unexpected results.
معنی(example):
طبیعت خودجوش ایدههای او تازگی داشت.
مثال:
The autoschediastic nature of her ideas was refreshing.
معنی فارسی کلمه autoschediastic
:
مربوط به ایجاد یا انجام چیزی به صورت سریع و بدون آمادهسازی.
