معنی فارسی autotomised

B1

آتوتومیز شده به حالتی اشاره دارد که بخشی از بدن در هنگام خطر جدا شده است.

Describes an organism that has shed a part of its body as a defense mechanism.

example
معنی(example):

این حیوان برای فرار از دستگیری آتوتومیز شد.

مثال:

The animal was autotomised to evade capture.

معنی(example):

پس از اینکه آتوتومیز شد، موجود توانست فرار کند.

مثال:

After being autotomised, the creature managed to escape.

معنی فارسی کلمه autotomised

: معنی autotomised به فارسی

آتوتومیز شده به حالتی اشاره دارد که بخشی از بدن در هنگام خطر جدا شده است.