معنی فارسی autotomizing

B1

عمل جدا کردن به صورت خودکار بخشی از بدن به عنوان یک مکانیسم دفاعی.

The act of an organism shedding a part of its body for survival purposes.

example
معنی(example):

فرآیند اتوتومی به بعضی از گونه‌ها کمک می‌کند تا زنده بمانند.

مثال:

The process of autotomizing helps some species survive.

معنی(example):

اتوتومی یک تطابق جالب در طبیعت است.

مثال:

Autotomizing is a fascinating adaptation in nature.

معنی فارسی کلمه autotomizing

: معنی autotomizing به فارسی

عمل جدا کردن به صورت خودکار بخشی از بدن به عنوان یک مکانیسم دفاعی.