معنی فارسی auxiliator
B1کسی که به دیگران کمک میکند، به ویژه در هنگام حل مشکل یا ایجاد توافق.
A person who provides assistance, especially in resolving issues or facilitating agreements.
- NOUN
example
معنی(example):
یک کمککننده نقش حیاتی در کمک به تیمها برای حل تعارضات ایفا میکند.
مثال:
An auxiliator plays a crucial role in helping teams resolve conflicts.
معنی(example):
کمککننده در طول جلسه بحث را تسهیل کرد.
مثال:
The auxiliator facilitated the discussion during the meeting.
معنی فارسی کلمه auxiliator
:
کسی که به دیگران کمک میکند، به ویژه در هنگام حل مشکل یا ایجاد توافق.