معنی فارسی avail of

B1

استفاده کردن از چیزی یا بهره‌بردن از آن.

To take advantage of an opportunity or a resource.

example
معنی(example):

من می‌خواهم از این پیشنهاد ویژه قبل از اینکه تمام شود استفاده کنم.

مثال:

I want to avail of the special offer before it ends.

معنی(example):

شما باید از فرصتی برای یادگیری استفاده کنید.

مثال:

You should avail of the opportunity to learn.

معنی فارسی کلمه avail of

: معنی avail of به فارسی

استفاده کردن از چیزی یا بهره‌بردن از آن.