معنی فارسی avidness

B2

اشتیاق به انجام یا داشتن چیزی، تمایل و عشق شدید به فعالیتی خاص.

Extreme eagerness or enthusiasm.

example
معنی(example):

اشتیاق او به خواندن او را دانش‌آموزی عالی ساخت.

مثال:

Her avidness for reading made her a great student.

معنی(example):

اشتیاق او به ورزش او را وادار کرد که به تیم بپیوندد.

مثال:

His avidness for sports led him to join the team.

معنی فارسی کلمه avidness

: معنی avidness به فارسی

اشتیاق به انجام یا داشتن چیزی، تمایل و عشق شدید به فعالیتی خاص.