معنی فارسی avilement
B1آفرینش یا ساخت هنر به شیوهای خلاقانه و با دقت.
The act of creating or crafting art or intricate works.
- NOUN
example
معنی(example):
ساخت مجسمه چندین ماه طول کشید.
مثال:
The avilement of the sculpture took several months.
معنی(example):
فداکاری او نسبت به ایجاد هنر تحسینبرانگیز است.
مثال:
His dedication to the avilement of art is impressive.
معنی فارسی کلمه avilement
:
آفرینش یا ساخت هنر به شیوهای خلاقانه و با دقت.