معنی فارسی avocatory

B2

فراخوانی، عاملی که احساسات و تصاویر قوی را به یاد می‌آورد.

Of or pertaining to evocation; serving to evoke.

example
معنی(example):

بعد فراخوانی تابلو باعث شد تا آن زنده به نظر برسد.

مثال:

The avocatory aspect of the painting made it feel alive.

معنی(example):

داستان‌گویی فراخوانی او مخاطبان را جذب کرد.

مثال:

Her avocatory storytelling kept the audience engaged.

معنی فارسی کلمه avocatory

: معنی avocatory به فارسی

فراخوانی، عاملی که احساسات و تصاویر قوی را به یاد می‌آورد.