معنی فارسی avouched
B2بدون قید و شرط تأیید کردن، به‌طور رسمی به چیزی اعتراف کردن، خاصیت چندان رایج ندارد.
To affirm or assert something formally and confidently.
- verb
verb
معنی(verb):
To declare freely and openly; to assert.
معنی(verb):
To acknowledge deliberately; to admit; to confess; to sanction.
معنی(verb):
To confirm or verify, to affirm the validity of.
معنی(verb):
To appeal to; to cite or claim as authority.
example
معنی(example):
او در حین محاکمه بی‌گناهی‌اش را اعلام کرد.
مثال:
He avouched his innocence during the trial.
معنی(example):
شاهد تصدیق کرد که متهم را در محل جرم دیده است.
مثال:
The witness avouched that he saw the defendant at the scene.
معنی فارسی کلمه avouched
:
بدون قید و شرط تأیید کردن، به‌طور رسمی به چیزی اعتراف کردن، خاصیت چندان رایج ندارد.
