معنی فارسی avowedness
B1کیفیت یا حالت ابراز صادقانه یا معهود.
The quality of being openly acknowledged or declared.
- NOUN
example
معنی(example):
صراحت او در حمایت از تیم قابل ستایش بود.
مثال:
Her avowedness to the team was appreciated.
معنی(example):
صراحت اهدافشان آنها را مصمم نگه داشت.
مثال:
The avowedness of their goals kept them motivated.
معنی فارسی کلمه avowedness
:
کیفیت یا حالت ابراز صادقانه یا معهود.