معنی فارسی awakenings
B1بیدار شدن‌ها، وضعیتی که در آن فرد به فهم یا آگاهی جدیدی می‌رسد.
Instances of waking up or coming to consciousness.
- noun
noun
معنی(noun):
The act of awaking, or ceasing to sleep.
معنی(noun):
A revival of religion, or more general attention to religious matters than usual.
معنی(noun):
Being roused into action or activity.
example
معنی(example):
بیدار شدن‌ها می‌توانند تجربیات عمیقی باشند.
مثال:
Awakenings can be profound experiences.
معنی(example):
بیداری‌های روحانی اغلب زندگی مردم را تغییر می‌دهند.
مثال:
Spiritual awakenings often change people’s lives.
معنی فارسی کلمه awakenings
:
بیدار شدن‌ها، وضعیتی که در آن فرد به فهم یا آگاهی جدیدی می‌رسد.
